به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، حجت الاسلام سیدعلی فضل الله در جمع مردم در مسجد امامین حسنین(ع) بیروت به بررسی صفات بهشتیان در آیات و روایات پرداخت و در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به آثار کینه ورزی در دنیا و آخرت، به ابعاد این رذیله اخلاقی پرداخت که ترجمه اظهارات وی در ذیل می آید:
صفات بهشتیان
خداوند متعال در کتاب عزیز خود میفرماید: «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ* ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ* وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ* لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ» (الحجر/45 ـ 48).
یکی از اصحاب پیامبر خدا (ص) میگوید: نزد پیامبر خدا (ص) در مسجد نشسته بودیم. آن حضرنت فرمود: الآن یکی از بهشتیان بر شما وارد میشود. در همین حین مردی آمد که قطرات آب وضو از صورتش میریخت. مرد سلام کرد و با ما پشت سر رسول خدا به نماز ایستاد. رسول خدا همین حرف را در روز دوم تکرار کرد. در روز سوم نیز همین سخن را فرمود؛ اما پیامبر خدا صفات این مرد را بیان نکرد.
راوی میگوید که برای فهم علت، پیش آن مرد رفتم و از او اجازه خواستم تا سه روز همراه او باشم. ولی نیت واقعی خود را با او نگفتم. این سه روز همراه مرد سپری شد. در طول این مدت، ویژگی خاصی در او ندیدم که او را از باقی اصحاب ممتاز گرداند. بلکه در میان صحابه افرادی برجستهتر از او وجود داشتند. او تصمیم گرفت آن چه را از پیامبر خدا شنیده است، با مرد بازگو کند. آن مرد نیز در پاسخ او اظهار داشت: ای بنده خدا! چیزی غیر از این نیست. ولی من ویژگی دیگری دارم که خداوند مرا به انجام آن توفیق داده است. خصوصیت من این است که وقتی میخوابم، از هیچ کس کینهای به دل ندارم. راوی میگوید: آن وقت بود که فهمیدم این ویژگی باعث شده است که از اهل بهشت شود. این ویژگی رابطه تنگاتنگی با آموزههای پیامبر خدا و توصیف بهشتیان توسط خداوند دارد. خداوند فرموده است: «وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَاناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ». این واقعه یکی از درسهای عملی پیامبر خدا برای درمان کینههای جاهلی بود. پیامبر خدا همیشه میفرمود: «أَلَا أُنَبِّئُکم بِشِرارِکمْ؟ قالُوا: بلى إِنْ شِئْتَ يا رسولَ اللهِ! قال: إنَّ شِرارِکم الذي يَنزِلُ وحْدَهُ، ويَجلِد عَبْدَه، ويَمنعُ رِفْدَهُ أفَلا أُنَبِّئُکم بِشَرٍّ من ذلک؟ قالُوا: بَلى إِنْ شِئتَ يا رسولَ اللهِ! قال: مَن يُبغِضُ النَّاسَ ويُبغِضُونهُ؛ آیا شما را از بدترینتان خبر دهم؟ گفتند: بلی یا رسول الله اگر خودتان میخواهید. فرمود: آن که تنها زندگی میکند و برده خود را میزند و غذای خود را از دیگران دریغ میدارد. آیا بدتر از این را برایتان بگویم؟ گفتند: بلی یا رسول الله اگر خودتان میخواهید. فرمود: آن که به مردم بغض دارد و مردم نیز به او بغض میورزند.» کسانی که خودخواهند، به دردها و نیازمندیهای مردم توجه ندارند و با زیردستان خود به درشتی و تندی رفتار میکنند. آیا بدتر از اینان هم وجود دارند؟ آری. کسانی هستند که نسبت به مردم بغض و کینه دارند و مردم نیز از آنان متنفر هستند. امروز پیامبر خدا کجاست که بیاید و ببیند که پیروانش چه رفتاری با یکدیگر دارند. همان پیامبری که کینهتوزی پیروان خود را دوست نداشت. پیامبری که نمیخواست پیروانش کارهایی انجام دهند که باعث نفرت و کینه مردم شود. همان انسانی که علاوه بر انسانیت انسان، محبت و مهربانی را ترویج میکرد و ارج مینهاد. چون از آن حضرت روایت شده است: «إذا أحَبَّ اللهُ عَبداً، قَذَفَ حُبَّهُ في قُلوبِ المَلائِکةِ، وإذا أبغَضَ اللهُ عَبداً، قَذَفَ بُغضَهُ في قُلوبِ المَلائِکةِ، ثُمَّ يَقذِفُهُ في قُلوبِ الآدَمِيِّين؛ وقتی خداوند بندهای را دوست بدارد، محبت او را در قلوب فرشتگان جای میدهد و اگر نسبت به بندهای بغض بورزد، کینه او را اول در قلوب فرشتگان و سپس در قلوب انسانها قرار میدهد.»
ابعاد کینه در دنیا و آخرت
عزیزان! خوب است به ابعاد اخروی و دنیوی کینه و نفرت بپردازیم. اگر انسان بخواهد بهشتی شود و راه خدا را در پیش بگیرد، باید راهی غیر از کینه را انتخاب نماید؛ زیرا بر اساس آیه «إِلَّا مَنْ أَتَى اللهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» (الشّعراء/89) راه کینه عکس راه پروردگار است. کسی که نسبت به فرد دیگری کینه داشته باشد، در بهشت جایی ندارد.
در زندگی دنیوی، کینه باعث ویرانی زندگی میشود. کینه برای زندگی سم است و صفا و خلوص آن را از بین میبرد. از سوی دیگر، اگر کینه در جان انسان جای بگیرد، به صورت تعدی، انتقام، سلطه طلبی، ویرانگری و آزار بروز مییابد. از این رو میبینیم احادیثی که درباره کینه وارد شدهاند، آن را ریشه عیوب و بداخلاقیها، علت فتنهها و سلاح شرارت معرفی میکنند.
از سوی دیگر اگر کینه در دل انسان جای بگیرد، اثرات کینه به افراد دیگر منحصر نمیشود، بلکه دامن خود انسان کینهتوز را نیز میگیرد و زندگی او را متزلزل مینماید. در حدیث آمده است: «الحقودُ مُعذَّب النّفس، متضاعَفُ الهمّ؛ کینهتوز، روحش در عذاب است و اندوهش دو چندان.»، «ليس لحقودٍ أُخوّة؛ کینهتوز یار و برادری ندارد.» کینه برای خود فرد ضرر دارد و باعث میشود که انسان به ویژگیهای منفی دیگری چون حسد، نفرت، سخن چینی و فتنهگری دچار شود. چون شخصیت انسان غیرقابل تجزیه است. کینه جلوی فعالیت و شکوفایی قابلیتهای خوب و زیبای انسان را نیز میگیرد. کینه درون انسان را میخورد و نابود میکند و باعث رشد ویژگیهای منفی چون انزوا طلبی و بسته اندیشی در وجود او میشود. از این رو به خاطر اهمیتی که دل بیکینه دارد، خلاف آن چه که به ذهن میرسد، پیامبر خدا از یاران خود میخواست که از رفتار و گفتار ناشایست دیگران چیزی به او نگویند. نمیخواست به او بگویند: فلانی خطا کرد و فلانی بدی نمود. او دوست نداشت این چیزها را بشوند. چرا؟ میفرمود: «لا يُبَلِّغُنِي أحدٌ من أصحابي عن أحدٍ شيئاً، فإنِّي أحبُّ أن أخرج إليکم وأنا سَلِيم الصَّدر؛ بدیهای یکدیگر را پیش من بازگو نکنید؛ زیرا من دوست دارم با دلی آرام و خالی از کدورت نزد شما بیایم.»
ریشههای کینه
دو عامل باعث ایجاد و تثبیت کینه در وجود انسان میشود: یکی تربیت در دوره کودکی و دیگری پذیرش در بزرگسالی است.
بنابراین تربیت نقش مهمی در تربیت نسلی اهل مدارا، محبت، مهربانی و باز اندیش دارد. میشود کودک را به گونهای تربیت کرد که بتواند بر احساسات خودخواهانه خود غلبه کند، اختلافات با دیگران را مدیریت نماید، حسد را چاره کند و برای مشکلات خُرد دیگر چاره اندیشی نماید. در این باره نباید از نقش عملی مدرسه غفلت کنیم و به نقش گفتاری و نظری آن بسنده نماییم. چون رقابتها از پشت همین میز و نیمکتهای مدرسه آغاز میشود. این معلمان، مسئولان و خانوادهها هستند که کودک را به چاه مقایسه، رقابت و کینه میاندازند. بیش از توان روانی، کار به عهده کودک میگذارند و ظرفیت عملی او را در نظر نمیگیرند. از این رو چارهای برای کودک نمیماند جز این که با کینهتوزی، از خود در برابر حمله و حاشیه نشینی دفاع نماید. این مسئله نباید کوچک انگاشته شود. عین همین پدیده در خانه نیز روی میدهد و فرزندان با دیگران یا یکدیگر مقایسه میشوند. به جای این که خانواده الگوی کینه زدایی شوند، خودشان به عاملی برای ایجاد و تثبیت کینه میشوند. به جای این که از کودکان خود بخواهیم: «احصد الشّرّ من صدر غيرک بقلعه من صدرک؛ بدی را با ریشه کنی از سینه خود، از سینه دیگران ریشه کن نما.» خودمان در این زمینه باید الگوی عملی آن باشیم. بعد از آن باید به دست به دامن تربیت دینی شد که برجستهترین آن، جهاد با نفس است؛ یعنی انسان باید با ذرات کینه که از ضعف و سستی فرد فرصت بروز مییابند، مبارزه کند.
خطرات کینه برای بشریت
خطر بزرگ کینه برای بشریت وقتی است که به فرهنگ رایج جامعه تبدیل شود و اقشار اجتماع را تحت تأثیر خود قرار دهد. در این صورت فاجعه رخ میدهد. در اینجا باید از نقش به سزای تحریک عمومی سخن بگوییم که ماهیت خطرناکتری دارد. چون گستره تأثیرگذاری آن گروههای فراوانی است که مهیای کاشتن کینه علیه گروهها، مذاهب، طوایف و دولتهای دیگر هستند. این تحریک بسیار خطرناک است. چون تحریک گروهها علیه گروههای دیگر است. چرا که میشود احساس تنفر علیه افراد را از بین برد، اما از بین بردن تنفر علیه گروها دشوار است. این کینه به رسانهها نفوذ میکند. رسانهها علیه یک گروه بسیج میشوند و چهرهاش را مخدوش میکنند. یا این که احساسات دینی را علیه آن بسیج میکنند یا این که علیه آن دست به سیاه نمایی میزنند و در این جهت از روشهای مستقیم و غیر مستقیم بهره میبرند. چه بسیار نظریه پردازانی که کینه و برتری خود را علیه دیگران و به ویژه یهودیان علنی کردهاند. همان یهودیانی که خود را از دیگران برتر میدانند و ملت برگزیده خداوند تصور میکنند. چه بسیار نظریه پردازانی که اسلام به عنوان یک دین و تشیع به عنوان یک مذهب را تحقیر میکنند، حال آن که اگر به خاطر مسائل سیاسی و جغرافیایی و حتی در داخل کشورشان با دیگران اختلاف پیدا کنند، علیه آنان نیز کینهتوزی مینمایند؛ زیرا متأسفانه آنان در مقام ارتباط، به جای زبان مدارا، مهربانی و همبستگی، در زبان کینه مهارت یافتهاند.
درسهایی از پیامبر خدا (ص)
عزیزان! رسول خدا بهترین الگو و اسوه ماست. در خاتمه سخن میخواهیم به داستان کوچکی اشاره کنیم. هر قدر که خناسان بخواهند سیمای این دین را مخدوش کرده و آن را به بسته اندیشی متهم نمایند، این داستان نشان دهنده ظرفیت دینی است که حضرت محمد (ص) از نزد خداوند آورده است. بیایید به زوایای سیره آن حضرت نگاه کنیم و نکات برجسته آن را به فرزندان خود بیاموزیم. در تاریخ آمده است که فردی وارد مجلس پیامبر خدا شد و چنین دعا کرد: «اللَّهمّ اغْفِر لي ولمحمَّد ولا تغْفر لأحد بعدنا أبداً؛ خدایا! من و محمد را ببخش و غیر از ما کسی را نبخش.» واکنش پیامبر چه بود؟ آیا خوشحال شد و از او تشکر کرد؟ نه! پیامبر به او فرمود: «يا هذا! لقد حجرت واسِعاً. قل اللَّهمَّ اغفر لي ولمحمَّد ولکلِّ النّاس؛ ای مرد! امر گستردهای را تنگ کردی. بگو: خدایا من، محمد و همه مردم را ببخش.» این همان قلب وسیعی است که چیزی غیر از محبت نمیشناخت.
بیایید وسعت ببخشیم و تنگ نکنیم. بیایید بشارت دهنده باشیم و نفرت آفرین نباشیم. بیاید بهترین مجری وصایای پیامبر خود باشیم. او که به یاران خود چنین وصیت کرد: «لاَ تَبَاغَضُوا، وَلاَ تَحَاسَدُوا، وَلاَ تَدَابَرُوا، وَلاَ تَقَاطَعُوا، وَکونُوا عِبَادَ اللهِ إخْوَاناً... کونوا أخوة بررة؛ به یکدیگر بغض نورزید، حسادت نکنید، پشت نکنید و قطع رابطه ننمایید و بلکه برادر و بنده خدا باشید... برادر خوبی برای یکدیگر باشید.»
برای مبارزه با نفس اماره که ما را به کینه فرمان میدهد، باید به این دعا مسلح باشیم: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلّاً لِلَّذِينَ آَمَنُوا رَبَّنَا إِنَّک رَؤوفٌ رَحِيمٌ». شاید به این ترتیب از این وعده الهی بهرهمند شویم که فرمود: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا».